شعر در مورد جیب

شعر در مورد جیب , شعر طنز در مورد جیب خالی ,شعر جیب خالی,شعر طنز جیب خالی,شعر طنز در مورد جیب خالی,شعر جیبوتی کجایی,شعر جیبوتی کجایی,دانلود شعر جیبوتی کجایی,متن شعر جیبوتی کجایی,شعر طنز جیبوتی کجایی,معنی شعر جیبوتی کجایی,شعر جیبوتی کجایی دقیقا کجایی,شعر جیبوتی,شعر جیبوتی کجائی,شعر جیبوتی کجای,شعر جیبوتی,دانلود شعر جیبوتی,متن شعر جیبوتی

شعر در مورد جیب

در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد جیب برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید

خدا به من

به تو

و به ما

ایمان بیاورد

که عشق میتواند گاهی در یک‌ عصر پاییزی

از دست های من

که خفته اند در‌ جیب های تو…

به جهان نازل شود!

شعر طنز در مورد جیب خالی

می خواهم تو را دوست داشته باشم

با یک فنجان چای

یک تکه نان

یک مداد سیاه

چند ورق کاغذ

می خواهم تو را دوست داشته باشم

با یک پیراهن کهنه

یک شلوار پاره پاره

دست هایی خالی

جیب هایی سوراخ

شعر جیب خالی

می شود وقتی دارم یواشکی

توی جیب پیراهنت دنبال حواسم می گردم

بی هوا ببوسی مرا

شعر طنز جیب خالی

اصلاً دلت طاقت می‌آورد

دستت در جیب بارانی من نباشد!؟

طرّه‌ی مشکی موهایت از خیسی

فر نشده باشد و من نگاه نکنم

و دلم قنج نرود!؟

کافه‌های ولیعصر را بگو

که اصلاً بدون صدای فندکت

رونق ندارد..

شعر طنز در مورد جیب خالی

من که هر وقت عجله‌ای در کار بود

کلید را در جیبم پیدا نمی‌کردم،

طبیعی بود اگر جمله‌ی “دوستت دارم” را

به موقع در دهانم پیدا نکنم.

تو مثل تمام معشوقه‌های دنیا

دیرت شده بود و باید می‌رفتی،

رفتی،

و من بعد از رفتنت بارها گفتم دوستت دارم،

بارها و بارها

مثل دیوانه‌ای که رو به خیابان ایستاده،

و کلید را مدام در قفلی می‌چرخانَد که نیست

شعر جیبوتی کجایی

 

آنکه دوستش داشتم

مسافری بود

همیشه در دست‌هایش چمدانی و

در جیب هایش بلیطی برای نماندن بود

اما از لب هایش حرفی از رفتن نمی ریخت!

شعر جیبوتی کجایی

کاش خیاطِ بهتری بودی

این تنهایی

به تنم زار میزند

و جیب هایش

بزرگ تر از آن است

که با دست هایِ من پر شود

باید از فردا

کمی بیشتر

غصه بخورم…!

دانلود شعر جیبوتی کجایی

دستم را بگیر!

جیب ها گاهی

عمق تنهایی را نمی فهمند…

متن شعر جیبوتی کجایی

آغوش ات

تنها سرزمین من شد،

نگران نباش

جیبم را از بوسه هایت پر کرده ام

دیگر برایم فرقی نمی کند

جهنم

بهشت

یا میدان جنگ!

شعر طنز جیبوتی کجایی

خورشید را می دزدم

فقط برای تو!

می گذارم توی جیبم

تا فردا بزنم به موهایت

فردا به تو می گویم چقدر دوستت دارم!

معنی شعر جیبوتی کجایی

من بوسه ای را می شناسم

که باید به خیابان رفت

و آن را از دنج ترین کنج کوچه ها دزدید

شهر برای اتفاق های عاشقانه کوچک است

من دریایی را می شناسم

که عمقش به اندازه ی جیب های ماست

من فکر می کنم دنیا برای اتفاق های عاشقانه کوچک است.

شعر جیبوتی کجایی دقیقا کجایی

آنچنان ساده ام

که گنجشک‌ها هم می توانند 

در جیب هایم لانه کنند 

با پروانه ای سال ها دوست می شوم 

برای پای مورچه ام که به گل می ماند 

های های گریه می کنم 

در دور و دراز باور خود 

کودک می مانم 

همیشه

شعر جیبوتی

شهره ی شهرم

وقتی افق

دست بر زلفت می گذارد،

تا وسوسه ای نو

در جیبت کند

از جنس ِ دستبندهای زنگار گرفته ی مادربزرگان!

با من سخن از صبر مگو

که آتش عشقت دامنم را سوزانده..

شعر جیبوتی کجائی

از دیدار تو بازمی‌گردم

با دست‌هایی که در دست‌های‌ام جا مانده‌اند

و حرف‌هایی که در دهان‌ام

از دیدار تو بازمی‌گردم

با چشم‌هایی،

که راه خانه را بازنمی‌شناسد

کسی در رگ‌های‌ام راه می‌رود

کسی در قلب‌ا‌م می‌ایستد

و در جیب‌هایم دستی‌ست

که بوی ِ عشق می‌دهد

در آیینه نگاه می‌کنم

تو را می‌بینم

شعر جیبوتی کجای

من هنوز

هم فکر می‌کنم

جنگی در کار نیست!

و دست‌هایِ تو جز برایِ نوازش از جیب‌هایت

بیرون نمی‌آیند!

وقتی دشمنت خانه‌زاد باشد

چگونه می‌توانی

به چیزی جز جنگ‌هایِ داخلی فکر کنی؟

چشم‌هایت را ببند

و به تصرف دست‌هایی فکر کن

که در جبهه‌ی بی‌پناهی‌شان

سنگر گرفته اند…

شعر در مورد جیب

بیشتر بخوانید :

اشعار ملک الشعرای بهار

اشعار فروغ فرخزاد

اشعار حسین منزوی

اشعار هوشنگ ابتهاج

اشعار هاتف اصفهانی